چكيده:
نويسنده مقاله ميكوشد تا با مروري بر نظرات تورن و هابرماس در مورد جنبشهاي اجتماعي، مدلي براي تحليل اين جنبشها در ايران ارائه دهد. اين مدل «جامعه مخروطي» نام دارد. مطابق اين مدل از يك طرف ساخت جامعه به گونهاي اعمال ميشود كه سلسله مراتب از بالا به پايين به طور كامل به وجود آيد و از طرف ديگر اين سلسله مراتب بر تمام شوؤن زندگي اشراف داشته باشد. آنچه در اينجا حايز اهميت است، سلطه رأس مخروط اجتماعي بر روند تغييرات اجتماعي است.
در اين حالت سه بستر محرك تغيير اجتماعي، يعني فرهنگ، اقتصاد و سياست، چنان در جامعه مخروطي قرار ميگيرند كه هيچكدام قابليت بسترسازي براي تغيير اجتماعي را نداشته باشند. نويسنده مقاله با فرض دوم خرداد به عنوان يك جنبش فراگير، رويدادهاي سياسي پس از دوم خرداد را مورد بررسي قرار داده و به اين نتيجه ميرسد كه جامعه ايران به رغم غيرسياسي شدن ظاهري، مستعد بروز يك جنبش ديگر فراگير در جامعه پساسياسي است.
کد خبر: ۲۸۴۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۵